تلافی می شود ...


عضو نمیشی؟


نام کاربری
رمز عبور

:: رمز عبور یادت نیست!؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری

روزی كودكی در خيابان، مرد فقيری را ديد كه از ظاهرش پيدا بود مدت هاست غذای آن چنانی نخورده است. پسرك از مادرش خواست تا به آن مرد فقير كمك كند. مادر كه عجله داشت دست كودك را كشيد و با سرعت به طرف اتوبوس كه در حال حركت بود دويد.

 

ناگهان به ياد آورد كه بليت ندارد، از مسافرانی كه در حال سوار شدن بودند، بليت خواست، اما آنها نيز عجله داشتند. مادر حركت اتوبوس و همين طور رفتن فقير گوشه خيابان را ديد.

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



:: چند نفر تا حالا خوندن : 156
|
امتیاز نوشته : 32
|
امتیازدهندگان : 7
|
کل امتیاز : 7
نگارنده : مهدی یاسایی
تاریخ : شنبه 17 دی 1390
مطالب مرتبط با این پست